هونیاک

آب کم‌جو، تشنگی آور به دست ... تا بجوشد آب از بالا و پست ...

هونیاک

آب کم‌جو، تشنگی آور به دست ... تا بجوشد آب از بالا و پست ...

هونیاک
پیام های کوتاه
  • ۴ اسفند ۹۲ , ۱۸:۵۷
    فکر
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

پل چوبی

جمعه, ۹ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۲۹ ب.ظ

«مثل این‌که روی پلِ چوبی شکسته و پوسیده‌ای، بالای رودخانه‌ای، ایستاده باشم و ناگزیر باشم به حرکت، در حالی که نه ماندن امنیتم را تضمین می‌کند و نه حرکت.»

سیبِ تُرش / فرشته نوبخت

تجربه‌ی حس مشترک با راوی ...

رفتن یا ماندن امنیتم را تضمین نمی‌کند! هیچ‌کدام! و البته خیلی تفاوت هست بین رفتن و ماندن!

یکی از دلایلم برای کتاب خوندن، تجربه‌ی همین حس‌های مشترکه! حس‌هایی که شاید خودم نتونم با واژه‌ها بیان کنم ... و وقتی یه نفر حسم رو توصیف می‌کنه، انگار یه چیزی که توی گلوم گیر کرده بوده، میاد بیرون ... حس خوبیه ...


پ.ن: چون سرماخورده بودم و همش باید دراز می‌کشیدم و استراحت می‌کردم، خواستم یه چیزی بخونم که افسار فکرم رو بدم دست کتاب به جای این‌که دست خودم باشه! اما خب حوصله‌ی خوندن کتاب سخت رو هم نداشتم! این «سیبِ تُرش» رو برداشتم! فکر می‌کردم یه کتاب بی‌خودیه که سرمو گرم میکنه یا شایدم نصفه ولش کنم! اما خوبه! تعداد جمله‌های قشنگش زیاد بود اما چون سرماخورده و بی‌حال بودم، شانس این رو نداشت که زیر جمله‌های قشنگش خط بکشم یا جایی یادداشتشون کنم. (این جمله‌ی آخرم، ادبیاتش یگانه‌ای بود :D)

  • هونیاک

کتاب

نظرات (۱)

  • یگانه رهاد
  • پس بالاخره ما هم صاحب سبکی هستیم برای خودمون!
    :)
    هیچ وقت، هیچ چیز نیست که قرار باشه امنیت ما رو تضمین کنه... همین که از حالت استواء خارج بشه و متمایل بشه به یکی از دو طرف، کافیه.

    پاسخ:
    آره! هیچی امنیتمون رو تضمین نمی‌کنه! اما خب بعضی از راه‌ها هستن که حداقل یه کم مطمئن‌تر به نظر می‌رسند!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">