انتشارِ تو
دوشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۵۸ ب.ظ
«یه هفته مریض بودم.
اما خوب بود. خیلی خوب بود.
اینکه مریض شده بودم. اینکه به خاطر «تو» مریض شده بودم.
اون روزها حس میکردم مثل بیماری پخش شدهای توی بدنم. انگار توی تک تک سلولهام منتشر شده بودی.»
حکایت عشقی بیقاف بیشین بینقطه / مصطفی مستور / نشر چشمه
پ.ن: این روزها بیشتر میخونم تا فکر کنم! برای همین بیشتر از دیگران مینویسم تا خودم!