هونیاک

آب کم‌جو، تشنگی آور به دست ... تا بجوشد آب از بالا و پست ...

هونیاک

آب کم‌جو، تشنگی آور به دست ... تا بجوشد آب از بالا و پست ...

هونیاک
پیام های کوتاه
  • ۴ اسفند ۹۲ , ۱۸:۵۷
    فکر
کلمات کلیدی

کتاب

کوچ

روزنوشت

آمریکا

شعر

رنج

مولانا

موسیقی

زندگی

دانشگاه

lab

تجربه

تو

فلسفه

کفر

غُر

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
پیوندها

اکتشافات

جمعه, ۲ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۳۰ ق.ظ

دوست ندارم قبل از این‌که کتابی رو بخونم یا فیلمی رو ببینم، نقد یا قضاوتی رو در موردش بخونم یا بشنوم!

دوست دارم کتاب یا فیلم، خودش غافلگیرم کنه و دوست دارم برداشت و حس خاص خودم رو نسبت به کتاب یا فیلم داشته باشم.

در عوض بعد از خوندن کتاب یا دیدن فیلم، برام لذت‌بخشه که نظرات دیگران رو در موردش بدونم. کشف حس مشترک با آدمای دیگه ...

  • هونیاک

نظرات (۱)

  • ۰۳ اسفند ۹۲ ، ۰۸:۱۶
  • یگانه رهاد
    • دقیقن موافقم. و توصیه ام بهت اینه که حتا بعضی کتاب های ترجمه شده رو حواست باشه که مقدمه اش رو هم نخونی! چون بعضی از این مترجمان فرهیخته داستانو قشنگ تعریف می کنن توی مقدمه! هنوز یادمه که توی کتاب هویت کوندرا، در تمام طول داستان از اینکه می دونستم قضیه چیه، چقدر حرص می خوردم! چقدر بی هیجان بود واسم. یکی دیگه از خاطرات بدم هم دست های آلوده از سارتر بود که اونم دوستم توی یک جمله مهمترین و حساسترین جاشو تعریف کرد! 
    خیلی با این پستت موافقم. خیلی. خیلی.
    پاسخ:
    من وقتی داستان رو بدونم، همش منتظرم که اون اتفاقا بیفتن، دیگه از خوندن لذت نمی‌برم!
    من هویت رو نخوندم ولی مقدمه‌ی بار هستی هم لو دهنده بود! الآن نگاه کردم که مترجمشون یکی بود :D یعنی توی مقدمه‌ی طولانی کتاب، یه عالمه از بخش‌های جذاب کتاب رو هم نوشته بود بعد قشنگ نقد و بررسی هم کرده بود!! آخ آخ کلی حرص خوردم!

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم