آخرینها
پُر از حسهای لعنتی است این روزهای آخر ... این فرصتهای محدود ... این آخرینها ... این آخرینهای لعنتی ...
آخرین سهشنبهای که با همیم ... آخرین باری که با هم قرمهسبزی خوردیم ... آخرین باری که با هم خرید رفتیم ...
و آخرینهای پیشِ رو ... آخرین باری که با هم صبحانه خوردیم ... آخرین باری که با هم خندیدیم ... آخرین باری که از هم سوال پرسیدیم ... آخرین باری که با هم حرف زدیم ...
و ... و آخرین باری که همدیگر را دیدیم ...
آخ از این آخرینهای لعنتی ...
- ۱ نظر
- ۱۴ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۴۸