هونیاک

آب کم‌جو، تشنگی آور به دست ... تا بجوشد آب از بالا و پست ...

هونیاک

آب کم‌جو، تشنگی آور به دست ... تا بجوشد آب از بالا و پست ...

هونیاک
پیام های کوتاه
  • ۴ اسفند ۹۲ , ۱۸:۵۷
    فکر
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

نفرت

دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۲۷ ق.ظ

ازش متنفرم!

می‌دونم که اگه اون آدم بدی باشه، منی که نصف ژن‌هام رو ازش به ارث بُردم هم آدم نیمه‌بدی محسوب میشم! می‌دونم اصرار من بر اثبات بدیش شاید خود-زنی محسوب بشه! ولی می‌گم که بدونید من آدمیم که نصف ژن‌هام پَست و بی‌وجدانند!

می‌گم که یادم بمونه که سعی کنم با اون نیمه‌ی وجدانی‌تر ژن‌هام، بر نیمه‌ی مزخرفشون غلبه کنم!

  • هونیاک

شمعِ شبِ بی‌سحرم

دوشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۲۷ ق.ظ
پُرم از حرف و وقتی می‌خواهم دردهایم را به کلمه تبدیل کنم، انگشتانم نمی‌توانند بنویسند چون چشمانم زودتر دست به کار می‌شوند ...
شاید این دردِ آن زخم‌هایی باشد که صادق هدایت می‌گوید مثل خوره روح آدم را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد ...
  • هونیاک

پست پیامکی

يكشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۲۹ ب.ظ
از امکانات وبلاگ بیان اینه که میشه با پیامک پست نوشت :-)
  • هونیاک

نوشتن

يكشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۰۷ ب.ظ
گفت بنویس!
می‌نوشتم!
در یک جابه‌جایی اجباریِ کتابام، سالنامه‌ی سال ۹۱م رو پیدا کردم، از همین سالنامه‌هایی که هر سال شروعشون میکنم و هیچ سالی تمامشون نمی‌کنم! همونی که رووش نوشته بود «منم که شهره‌ی شهرم به عشق ورزیدن» ... همونی که اون شب عیدی که با یگانه توی کتاب‌فروشی میدون ولیعصر میگشتیم، خریدمش ...
گفت بنویس!
نوشته‌هام رو پیدا کردم!
خوندمشون ... کم بود ولی حس جالبی بود ... بخش زیادیشم شعر و اینا بود ... بخش کمیش حرفای خودم ...
نوشتن رو دوست دارم ... اما همیشه یه ترسی از خونده شدن نوشته‌هام هست ... یه ترسی که باعث میشه موقع نوشتن خودم رو سانسور کنم یا هی فکرم رو ادیت کنم ...
وقتی مجبور باشم موقع نوشتن، فکرهام رو از یه فیلتری رد کنم اون وقت دیگه نوشتن لذتش رو از دست میده ... دیگه اون حس رهایی‌بخشی رو نداره ...
گفت بنویس!
چرا وبلاگ نمی‌نویسم؟ چون نوشتن روی کاغذ حس بهتری داره ... نوشتن با خودکار حس بهتری داره! البته شاید توی فضای مجازی آزادانه‌تر بشه نوشت!
البته یه وبلاگ دارم اما توی اون یه وسواسی نسبت به خوب نوشتن دارم که خب کم پیش میاد چیز خوبی به ذهنم برسه!
دوست دارم شروع کنم بنویسم و بدون این‌که یه کلمه از نوشته‌م رو تغییر بدم و بدون این‌که حتی یه بار از روی چیزی که نوشتم، بخونم، منتشرش کنم!
تصمیم دارم اینجا اینجوری بنویسم! فعلاً تصمیمم اینه! نمی‌دونم بعداً چه کار میکنم!
  • هونیاک